۰۷ اسفند ۱۳۹۰

دوبیتی های جناب قلم غوغا


باشو غریبه کوچک

ضرورت حفظ زبان مشترک و ملی  به زیبا ترین شکلی در این فیلم بسیار زیبای استاد ارجمندم بهرام بیضایی جلوه گر است
تصویر ، سوسن تسلیمی بازیگر بزرگ تئاتر و سینمای ایران را نشان می دهد که به باشو این کودک ره گم کردهء اهوازی زبان محلی خودش را یاد می دهد



این دوبیتی ها به تأثیر از برنامه های اخیر تفرقه افکنانه تلویزیون بی بی سی نوشته شده 
است  که به بهانه روز جهانی زبان مادری می کوشید  کشور ما  را سرزمین زبان های خاموش بنامد و  ایران را کشوری  معرفی کند که  در آن  زبان فارسی به زبان های دیگر ظلم می کند. در واقع جوهر این گونه سخنان آن است که : « ایران هیچگاه یک  کشور متحد و یکپارچه ای نبوده است و  همواره  از سوی دولت های  این کشور  یک ستم قومی و زبانی  بر ضد اقوام و مردم مناطق گوناگون ایران در جریان بوده است  و این ستم همواره  به نمایندگی از یک ملت غالب از سوی حاکمان بر سایر مردم ایران  اعمال شده و مردمانی  را که به گویش ها و زبان های دیگری تکلم می کنند تحت سیطره و فشار سیاسی وفرهنگی و زبانی و قومی   خود قرارداده است».  ـ 

 با درنظر گرفتن اوضاع آشفته داخلی و با توجه به نقش قدرتهای خارجی که قصد ایجاد پراکندگی و تفرقه در میان مردم ایران دارند ، دیدن چنین برنامه هایی در رسانه های خارجی از نوع بی بی سی لندن و تلویزیون آمریکا اندکی نگران کننده است و مردم میهن پرست و دوستدار اتحاد و همبستگی میان مردم ایران را متأثر و متأسف می سازد به ویژه آنکه اینگونه سخنان از زبان کسانی عنوان می شود که خود را ایرانی و روشنفکر به شمار می آورند و در این زمینه صاحب دعوی های گوناگونی نیز هستند. سرایندهء این ابیات  قریب به سی و سه سال  همواره  نشان داده است که در برابر برخی سخنان و دعوی های اغراق آمیز و سفسطه ها و اظهاراتی که بنا بر خاستگاههای شناخته شدهء ایدئولوژیک  و یا مبتنی بر اغراض سیاسی خاص ،  تاریخ ایران و واقعیت فرهنگی و زبانی تاریخ ایران را تحریف می کنند سکوت  نمی کند. پیش ازین هم من در کتابهای گوناگون ، چه به نثر و چه به نظم در حد توان خودم بر اینگونه بد سگالی ها که اینجا و آآنجا  نسبت به وحدت ملی ایرانیان مشاهده می شود ، انگشت نقد نهاده ام و اغراض و امراض گوناگونی   که  نقش بسیار پر اهمیت زبان فارسی در قوام ملی  و همبستگی میان اقوام ایرانی را به هیچ می گیرند  ، برملا   کرده ام و به سهم خود به ضرورت مبارزه با چنین افکاری که غالبا ریشه در منافع بیگانگان داشته و دارند  تأکید کرده ام . نمونه های آن را در کتاب 
«زبان فارسی و هویت ایرانیان »  که نشر اینترنتی یافته و نیز در دومجموعه  از شعرهای طنز آلود من به نامهای « گفتمان الرجال » و « قصهء ما راسته» که در سال 2009 انتشار یافته اند  و نیز در قصیدهء بلندی با نام «سخن اهل دل» و چندین شعر دیگر می توان دید. اکنون هم می دانم که  ای بسا  این ابیات  به مذاق خیلی ها سازگار نیفتند  و چه باک؟  من به اهمیت اساسی و بنیادین زبان فارسی در تداوم وحدت ملی و  در همبستگی و قوام فرهنگی و قومی و تاریخی همه ایرانیان اعتقاد راسخ دارم و برای من قطعی شده است که  آنها که وحدت ملی ایران و یکپارچگی این کشور را برنمی تابند به بهانه های گوناگون  زبان فارسی را هدف می گیرند . از اینرو در این زمینه کوتاه نخواهم آمد. رابطه من با زبان فارسی تنها رابطه یک شاعر بازبان 
 شعری  و ادبی خودش نیست  بلکه رابطه یک شهروند ایرانی علاقمند به تداوم تاریخی و همبستگی ملی میان مردم ایران نیز هست و این نکته بسیار برای من اهمیت بیشتری در قیاس با نکتهء نخستین دارد. پس  از زبان سعدی  خطاب به  زبان فارسی  فاش می گویم و از گفتهء خود دلشادم که :  ـ 
 ما را سری ست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود ، هم بر آن سریم            
                          



دوبیتی های جناب قلم غوغا
المتخلص به تحلیلگر مسائل ایران

 در بی بی سی و متخصص در امور
السنة الاُمهات یا  زبان مادری 

                                                               روایت : م.سحر



مو که از شهر کرمون زیره دارُم

قلم در راهِ کسبِ لیره دارُم

به بی بی سی زبون مادری را 

مقالاتی برای جیره دارُم



***



مو که در نشر ِ مطبوعات،  شیرُم

شبی اینجا ، شبی اونجا  اجیرُم

سبیل از استالین دارُم به میراث

ولی در شهرِ بی بی سی دبیرُم




***



مو  روزینامه بنویسُم  به لندن

دکانی تازه تأسیسُم به لندن
مو در ایرانشناسی اوستادُم
نظرساز و قلم لیسُم به لندن


***

مو روشنفکر بی بی سی نشینینُم
به بی بی سی نشینان جانشینُم
قلم بر صفحهء ایرانشناسی
بلغزانُم به دستِ لیره چینُم


***

مو عُمری شد که ایران می شناسُم
دُم از سُم ، زین ز پالان می شناسمُ
مو این ایرانشناسی را به لندن
برای لقمه ای نان می شناسُم


***

مو مطبوعاتی اُم ، اهل ِ رسانه
قلم دارُم وزین و خالصانه
سفارش می ستانُم سوژه ها را
همه نوعی به شرطِ آب و دانه


***

قلم در دست ِ مو هنگامه گر بی
که در هر سوژه ای صاحبنظر بی
مو ، کالا ی قلم دارُم .... خریدار
به دکُاّن ، خواه ماده ، خواه نربی


***

به مو دادند بی کسب ِ وسائل
به لندن شغل ِ تحلیل ِ مسائل
اوائل ، چپ چُسیدیم  و   اواسط
اواخر،  توبه کردیم از اوائل


***

عوامی مشربی  ،  ایران شناسُم
که در لندن معاشر با خواصُم
از ین ایرانشناسی نیست مشغول
مگر با  نرخ نان ، هوش و حواسُم


***

مو اون قومم که آهُم را اثر  بی
بریتانی زحالُم باخبر  بی
 بگردُم کز مو ، بی بی سی ،  زبهر ِ ـ 
زبان مادری دلسوته تربی


***

عجب یاری به لندن دارد این قوم
چنان روح و چنین تن دارد این قوم
قلم درجوهری ،  اهل رسانه
علمداری تهمتن دارد این قوم


***

م.سحر
پاریس 24.2.2012




اینهم دولینک از بی بی سی که منبع الهام این دوبیتی هاشدند

,

















......................................................

هیچ نظری موجود نیست: