۱۶ مرداد ۱۳۸۸

یک اخطار سبز

یک اخطــــار سبـــز



من پیش ازین (حدود یک ماه و نیم پیش ) مطلبی در باره ارجمندی جایگاه پرچم شیر و خورشید ایران نوشته بودم و ضمن آن از برگزارکنندگان برخی از اکسیون های اعتراضی در خارج از کشور دوستانه خواسته بودم که به نام آزادی بیان و عقیده همراه با بردباری ، حضور این پرچم را که به هرحال بسیاری از ایرانیان ارجمند می شمارند در میان خود تحمل کنند.ـ
البته بعد اینجا و آنجا دیگران هم شروع به طرح مسئلهء پرچم کردند و هرکسی از ظن خود یار پرچم بود و تازگی دیده ام که آقای رضا پهلوی هم بیانیه ای در این زمینه صادر کرده اند.ـ
به هر حال من در آن نوشته هم قید کرده بودم * که مقصود از آوردن این پرچم ، نباید جایگزین کردن آن با پارچه سبز و رنگ سبز باشد که به هر صورت سمبل ملیونها ایرانی ست برای مبارزه در راه ابطال انتخاباتی که با فضا حت تمام مصادره کردند و بر طبق یک کودتای از پیش طراحی شده رأی مردم را به صندوق یک روانپریش عقب ماندهء خطرناکی ریختند که اگر بر سرکار بماند هستی ایرانیان را بر باد خواهد داد.ـ


پرچم شیر و خورشید نباید به سمبلی بر ضد جنبش سبز امروز ایرانیان بدل شود.ـ

متأسفانه گویا برخی فرصت طلب ها این روزها از حقانیت این پرچم بهره می جویند تا مقاصد خود را پیش ببرند یا حتی از سوی برخی تحریکات پلید درون نظام هدایت می شوند تا اجماع ملی ایرانیان خارج از کشور بر گرد سبزینهء مبارزات آزادیخواهی را برهم زنند.ـ

از آنجا که اینجانب (م.سحر ) نخستین نویسنده ای بود (تا آنجا من میدانم) که در این زمینه مطلبی نگاشت، با دیدن برخی کوشش های تحریک آمیز ، که نمونه آن گویا در لس آنجلس اتفاق افتاده ، خود را موظف دانستم تا یکبار دیگر تأکید کنم که همراهی و همدلی با جنبش سبز ایران امروز ، ضمن حفظ هویت و آرمانهای صد و اندی سالهء آزادی خواهی ایرانیان یک وظیفهء ملی و مدنی ست که من نیز همچون ملیونها هموطن دیگرم ، خود را با آن همراه می یابم، با آنکه آرزوهای من برای فردای ایران قطعاَ با آرزوهای کسانی همچون آقایان موسوی و کروبی از یک جنس و یک خانواده نبوده باشد.ـ

احترام پرچم سه رنگ شیر خورشید ، که پرچم تداوم و تسلسل تاریخی ما ست به جای خود ، اما وسیله ساختن آن برای طرح اختلاف میان جنبش عظیم ملی سبز بسیار کار ناشایسته و نا به جاییست.ـ

بعد از نوشتن این چند کلمه احساس آرامش وجدان دارم زیرا قصد من از نوشتن مطلب پیشین طرح فکر پراکندگی و تفرق نبود و نیست و نخواهد بود.ـ

زفکر تفرقه باز آی تا شوی مجموع

به حکم آن که چو شد اهرمن ، سروش آمد

حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت

آری به اتفاق جهان می توان گرفت
........................................
محمد جلالی چیمه (م.سحر)

پاریس 10.8.2009

...............................................
یادداشت

* ــ (این نکته دریادداشتهایی که من ذیل این مطلب در صفحهء فیس بوک خود نوشته بودم قید شده بود)ـ